English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7880 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inexact U درست نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inarticulate U ناشمرده درست ادا نشده
it was i. calculated U درست حساب نشده بود
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
Other Matches
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
intemerate U بی ناموس نشده
savage U رام نشده
savaged U رام نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
vacant U اشغال نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unadulterated U مخلوط نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
savages U رام نشده
savaging U رام نشده
uncounted U شمرده نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
unread U خوانده نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
virgin U استفاده نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
innascible U زایده نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
virgins U استفاده نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
unabridged U کوتاه نشده
undirected U هدایت نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unpolished U پرداخت نشده
unpremediated U تصور نشده
unbowed U سر کوب نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unbacked U رام نشده
unsaved U پس انداز نشده
unset U ثابت نشده
unshod U نعل نشده
unaccomplished U انجام نشده
unaccommodated U فراهم نشده
unsight U دیده نشده
the date was not specified U نشده بود
open U واریز نشده
opened U واریز نشده
opens U واریز نشده
undisiplined U تربیت نشده
undefined U تعریف نشده
unexploded U منفجر نشده
undeeded U در سندقید نشده
unleached U سفید نشده
unlicked U لیسیده نشده
unsought U کاوش نشده
unspotted U ننگین نشده
unnormalized U هنجار نشده
unfinished U تمام نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncoditioned U قطعی نشده
uncleared U ترخیص نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unstudied U مطالعه نشده
tenantless U اشغال نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U بحث نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstandingly U واریز نشده
unoccupied U اشغال نشده
outstandingly U وصول نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
outstandingly U تصفیه نشده
outstandingly U پرداخت نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unpublished U نشر نشده
unpublished U چاپ نشده
roughdry U اطو نشده
unsettled U تصفیه نشده
unwashed U شسته نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
unbroken U رام نشده
wound less U زخمی نشده
uncharted U اکتشاف نشده
unmitigated U کاسته نشده
unconnected U وصل نشده
unearned U کسب نشده
unguarded U حراست نشده
unguarded U حساب نشده
outstanding U واریز نشده
increate U افریده نشده
unabridged U تلخیص نشده
uncommitted U تقبل نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
undisturbed U مختل نشده
unfulfilled U انجام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unchanged U عوض نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unpaid U پرداخت نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
unbidden U دعوت نشده
unalloyed U الیاژ نشده
uncontrolled U کنترل نشده
uncontrolled U مهار نشده
haggard U رام نشده
unabated U کاسته نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unsung U خوانده نشده
unsung U ستایش نشده
unsung U سروده نشده
sightless U دیده نشده
unseen U مشاهده نشده
unseen U مکشوف نشده
in sheets U صحافی نشده
in quires U صحافی نشده
unasked U سوال نشده
imperforate U منگنه نشده
unclaimed U مطالبه نشده
uncut U از هم جدا نشده
uncut U قطع نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1some services are not in full force
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2purchase off the registry
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com